Sunday, July 20, 2008

امروز را فریاد می کنم
حس لذت بخشی بود.
ناشناخته بود برایم سالها.
امروز را فریاد می کنم
آره. متحول شدی.
امروز را فریاد می کنم
یه گردنبند.برام می بندیش. جلوی آینه ام.سرم راکه بلند می کنم تصویر خودم را می بینم.دست هایت را می بینم روی تن برهنه ام.
امروز را فریاد می کنم
میبینی ؟ ساده ست هدیه دادن.
و تو چقدر سخت می گرفتی!
همه چیز می تونه به همین اسونی باشه
امروز را فریاد می کنم
چه لذتی داره از تو هدیه گرفتن.
امروز را فریاد می کنم
مست مستم.
امروز را فریاد می کنم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home