Wednesday, November 26, 2008

چه انتظار گرمی
تخيل ش تمامی حواسم را گرفته در این یک هفته
او را با ولع می خواهم.
لبهام رو می کشم به تنش
شوق تماشای تنش من رو داغ می کنه
پوستم بر پوستش
تنم بر تنش
چه شرابی نوشیدم
ننوشیدم
..............
كشف دوباره شراب بود.
نيمه‌مستی حال خوشی ست
مست و کرخت
خلسه
در خلسه ی بعد از هماغوشی، سيگاری می گيراند . دودش را رها می کنم روی صورتش

دراز کشیده‌ام کنارش.. عاشق این آرامش بعدش هستم
می گویم :چیزی بگو
واز اینکه دوستم می دارد آرام می گيرم
آروم میشم. آروم و عمیق و سنگین و ........
وقتی داغ تر و تشنه تر می شود من عاشق تر می شوم
اگر من یک شب تا صبح او را بغل کنم سیر می‌شوم یا شیدا تر?
او را با ولع می خواهم در تمامی شب
می خواهم تا صبح تماشایش ‌کنم.
تعریف می کند
بی اسم. بی چهره.و بدون شخصیت
با این حال
...........
.........................
.................................
......................
............................
.................................
خواب؟ رویا؟
خیال؟ تصویر ؟
گیلاسم بلاخره می ریزد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home