Saturday, September 12, 2009

تولدت مبارک معشوق من
جمعه ست و جمعه ها روز ممنوعه ست برای شنیدن صدایش

نشست روی صندلی کناری
دیر بود .لحظه ای سر انگشتانش را به بازی گرفتم
چیزهایی گفت که من بغض کردم
این بو خوب روی پوستم نشسته
و من با نگاهم لمسش کردم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home