Monday, July 23, 2007

110


خیلی مزه میده سر کلاس باشم و یه اس. ام.اس از تو برسه.

دلم عمیق می لرزه.

هممممم.

با اسمت که رو موبایل افتاده می تونم عشق بازی کنم.

باور کن

.
حرف که می زنی می خوام ببلعم صدای ت رو.
گرم سلام می کنی.
می خوام فقط گوش کنم .
چقدر دوست دارم این مستی خودم رو.
چقدر دوست دارم این خلسه رو.
چقدر راحت می تونم بگم د.و.س.ت.ت د.ا.ر.م و دلم تنگ میشه
.

Friday, July 13, 2007

109


یه غروب جمعه

Thursday, July 12, 2007

108

نشستم تو اتاق ٬ جلوی کامبیوتر ٬ تنهام
تاریکه
یه من ٬ با یه عالمه علامت سؤال
اگه اینجا بودی دستم رو می ذاشتم رو سینه ت تا بالا و پایین رفتن سینه‌ت رو حس کنم

Wednesday, July 11, 2007

107


Monday, July 09, 2007

106


از دوست داشته شدن می ترسی؟

یا از دوست داشتن می ترسی؟

و یا از اینکه دوستم نداری می ترسی؟

Saturday, July 07, 2007

105

دیدارش برام تلخ بود
چرا امروز دیدمش؟
تمامی فضای تلخ گذشته رو برام زنده کرد
آروم باش ماهور بانو
اهمیتی نداره ماهوربانو

104

قلبم وحشیانه می تپید
روزی که می توانست یک یوم الله باشد

Tuesday, July 03, 2007

103

صدایش
صدایش قشنگ بود
چشم هایم را می بندم و تصویر تو در ذهنم
یادم می اید که دلم برایت تنگ شده
اونقدر که گوشی تلفن رو می بوسم

Sunday, July 01, 2007

102

تو که دلت برای کسی تنگ نمیشه.
صدامو نمی شنوی؟
صدايم كن
با تو ام معشوق من.
شهامتش را داري؟
جرات يه هم آغوشي با پيچ و تاب رو داری؟
بيا جلو!نترس!
دستات رو بده به من
صدامو نمی شنوی؟
صدايم كن