Tuesday, June 30, 2009


Monday, June 22, 2009

سلام زنده ای؟
سلام تو خوبی؟

مکالمه های این روزهاست
خشونت از سر و روی این روزها می بارد.
ای کاش که دیروز هیچگاه تکرار نشود
خون بود و خشونت

Tuesday, June 09, 2009

با شنیدن صدات باور کردم که حس ام به تو غلیظه
باور کردم که وقتی صدات رو می شنوم تمام خاطره های خوب یادم میاد
بوی تو پیچیده توی دماغم
مزه تو
بوی تو گیجم می کنه
مشت هایت را باز کن ببینم چه در دستت داری؟

Monday, June 08, 2009

چه خوب که حرف زدی.
اوهوم
پر شدم اما
قوی شدم اما
ارام شدم اما


مرد خودش رو انداخت روی تخت
پکی زد در سکوت سقف رو تماشا کرد و دود سیگار رو
.....