Thursday, February 26, 2009

خیالت
خیالت می دود
خیالت می دود در
خیالت می دود در تنم
در تنم
تنم
اهسته و ارام مزه مزه ات می کنم
بی تابت می شوم
خیال تو می پیچد دور تنم

Sunday, February 15, 2009

می خواهم که خواب باشم و با يكي از بوسه‌هاي تو بيدار شوم
دارم میرم بخوابم
و الان
همه تو را بغل کرده ام ازپشت

Thursday, February 12, 2009

واي...من عاشق بارون امروز صبح بودم
اينهمه بارون
صدای چرخ سفال بود و صدای بارون
و دستهای من
که با گل بالا و پایین می رفت
خودم را حس نمی کنم. چه سبک شده ام

Tuesday, February 10, 2009

من رو ابرا بودم
و زندگی چه قدر بوی خوبی می داد
چه قدر عاشقم این روزها
حالا دیگر می دانم که دوستم می داری
دستم رو فرمون حرکت نمی کنه
يه نفس عميق می‌کشم
میبینم که تمام مسیر رو مستقیم اومدم
بی اینکه فکر کنم کجا باید برم
آرام ران هایم را نوازش می کنی
دهانت حریصانه لبانم را می جوید
دیگر سینه ات را . موهای سینه ات را به تمامی به خاطر سپردم
همین طور که پشت فرمون مستقیم می رونم
تصمیم می گیرم برم یه هدیه برای خودم بخرم
یه تل خریدم
بنفش و نیلی با مونجوق دوزیهای طلایی
می دونی این مبل قرمزه رو خیلی دوست دارم
اصلا این تیکه خونه حس عجیبی داره
من يك زن اين‌جوری‌ام دیگه
زنی که وقتی عاشق میشه نگاهش هم به معشوقش وحشی و پر تمنا میشه
چقدر رانندگی رها و بی هدف رو گاهی دوست دارم

Sunday, February 08, 2009

نوع حسهایی رو که با تو تجربه می کنم دوست دارم
نوع حسهایی رو که باهم تجربه می کنیم دوست دارم
الان یه حسی دارم شبیه یه قلقلک خفیف
برایت اغوش باز کرده ام
بی قرار اغوشت هستم

Saturday, February 07, 2009

و من چه دوست چه دوست چه دوست دارمت این روزها
معشوق من
شب برفی از لحظه هایی بود که باید شکار می کردیمش
نتوانستیم شکارش کنیم

Thursday, February 05, 2009

این شیطنت‌ هایت خواستنی‌ست
این شیطنت‌ هایت خواستنی‌ست برای من