Saturday, January 31, 2009


منی که زنم
از شکسته شدن مرزهایم پیش تو لذت می برم
هوسناک
می خواهم شلختگی کنم پیش تو
بی قاعدگی
یکی کنم تو را در خود
تن وحشی ت
شوریدگی
تن وحشی م
شوریدگی
هزاربارچشمهایمان را می بندیم
جنون
سیزدهم بهمن

Friday, January 30, 2009


Thursday, January 29, 2009

اوهوووم
با تو خندیدن
می دانی با تو که می خندم قدرتی پیدا می کنم بی نهایت
با تو خندیدن
می دانی با تو که می خندم زمین زیر پای من است
با تو خندیدن
می دانی با تو که می خندم تو جذاب تر می شوی و من هی دوباره عاشقت می شوم
با تو خندیدن
می دانی
می دانی با تو که میخندم زندگی را به تمامی زندگی می کنم

Sunday, January 25, 2009

خوب من يادم نرفت که اين هفته، هفته اول بهمن بود
روزها ی بهمنی

سری به تقویم می زنم
روزها ی بهمنی

اغاز بهمن را دوست دارم مخصوصا اینکه برف هم ببارد.
روزها ی بهمنی

بوی عطرت را می شناسم
روزها ی بهمنی

پر میشوم از لذت خالص وناب
روزها ی بهمنی
تو را باکلام شاملو در اغوش می کشم
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره ی گریان
در تمنای من
.
اینکه آدم کسی را دوست داشته باشد و بگوید خیلی خوب است

Thursday, January 22, 2009

من زندگی را زندگی می کنم این ماهها

Thursday, January 15, 2009

از هیچ تا بی نهایت انگار
رابطه ای از هیچ تا بی نهایت انگار
ماهان من
اساس رابطه ما بر دیوونه گیه
تو رویایی حتی اگه واقعا وجود داری
پس توی این رابطه همه چیز امکان پذیره
و این جذاب ترش می کنه
و این جذاب ترش می کنه
و این جذاب ترش می کنه
توی این رابطه ی از هیچ تا بی نهایت قواعد زندگی واقعی معنا نداره

Saturday, January 10, 2009

و من امروز بعد از یک کلاس فشرده سه ساعته چه پر انرژی به خانه برگشتم.
دیگه مرز تخیل و واقعیت در هم رفته .یه وقتهایی هست که واقعا باید فکر کنم که الان این واقعیه یا تخیل
خيلی خوبه که آدم يکيو داشته باشه تو زندگی ش ، که وقتی صداش رو میشنوه دلش هيچی ديگه ای رو نخواد و اون ادم بتونه پرش کنه

Saturday, January 03, 2009

من تخیل میکنم ..
.میشینیم کنار هم روبروی شومینه و پاهامونو گرم میکنیم

Friday, January 02, 2009

من آروم می‌خندم